72 ساعت با خانواده جانباختگان آنتونوف 140

72 ساعت با خانواده جانباختگان آنتونوف 140

60ساعت پس از سقوط آنتونوف 140 بالاخره پرونده شناسایی هویت 38 جان‌باخته بسته شد، اسامی کشته‌شدگان در اخیاررسانه‌ها قرار گرفت و خانواده‌هایی که روز قبل نمونه DNA آنها برداشته شده بود باید به مرکز تشخیص و آزمایشگاه پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک بروند تا جسد را تحویل بگیرند، شناسایی جسد ، آن هم جسد یکی از عزیزترین بستگان از سخت‌ترین کارهای دنیاست و اگر چهره‌ آن فرد ... .

آخرین آنتونوف 140 ایران سقوط کرد و 38 نفر از 48 خدمه و سرنشینش را به کام مرگ برد، حادثه‌ای که گرچه اطلاع‌رسانی مناسبی از سوی رسانه‌ها درباره آن صورت گرفت اما قطعا هیچ قلمی نمی‌تواند حال نزدیکان آن 48 نفری را که در هواپیما بودند شرح دهد. زمانی که اعلام شد 10 نفر از این حادثه جان سالم به در برده‌ و به بیمارستان‌های امام و پیامبران اعزام شده‌اند بستگان تمام این 48 نفر راهی این دو بیمارستان شدند تا شاید از زنده بودن عزیزشان مطمئن شوند، امیدی که برای نزدیکان 38 مسافر هواپیما لحظه‌به لحظه به سوی ناامیدی می‌رفت تا اینکه چند ساعت بعد، خود را کیلومترها دورتر از بیمارستان امام و پیامبران در مقابل نگهبانی ساختمان دو طبقه یافتند؛ مرکز تشخیص و آزمایشگاه پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک.

همه امیدها ناامید شده بود ، چند خانواده دو شبانه روز را مقابل در ورودی این مرکز سپری کردند و باقی خانواده ها نیز مدام مسیر تهران تا کهریزک را طی می‌کردند ، هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید در آن ساعت‌ها به خانواده‌های جانباختگان آنتونوف 140 چه گذشت.

سه‌شنبه 21 مرداد، ساعت 10 شب: 60 ساعت گذشته است، چند خانواده همچنان پشت در ورودی مرکز تشخیص و آزمایشگاه پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک نشسته‌اند، برخی پای تلفن پیگیر اوضاع هستند و برخی دیگر در مسیر کهریزک. کار شناسایی هویت اجساد تمام شد و موژان جهانگیری، مژگان استاد، علی‌اصغر منافی، سید ماشاءالله شکیبی ،حسین اکبری علویجه، محسن دری، فرزاد آزاده ،رضا بدری (قدری) ،علی‌رضا مولاپسندی ، نظرعلی ایزدپناه ، امیر برقیان ، مهدی پناهی ، غلامرضا عدالت، فرزاد خنده‌ستانی ، سعید محمدی‌آرا، فرانک شیروانی مقدم ، قاسم قفانوری، غلامحسین قاسمی، رحمت‌الله حیدری ، آرمیتا یزدانی ، مهدی یزدانی ، مهدیه هوایی، مجید کاظمی، آوینا کاظمی ، عادله نریمانی ، محمد کاشانی ثابت ، شروین خسروی، عصمت خسروی، شیرین خسروی ، زهرا خسروی ، خدابخش خسروی ، نسرین بی‌طرف ثانی ،زینب‌السادات طالبی ،سید محمد طالبی ، امیرعباس ناهید ، هادی مکتوبیان، حسین رفیع‌زاده و عصمت عرب شیبانی اسامی کشته‌شدگانی هستند که هویتشان به تایید پزشکی قانونی رسیده است.

قرار است صبح روز چهارشنبه 22 مرداد تحویل اجساد به خانواده‌هایشان آغاز شود، اما کسانی که در محل حاضرند اصرار می‌کنند که اجساد را تحویل بگیرند ، گروهی دیگر نیز خود را به محل می‌رسانند و با موافقت قوه قضاییه اجساد در همان ساعت به خانواده‌هایشان تحویل داده می‌شود.

شناسایی
چند نفر از بستگان هر جانباخته وارد سالن مرکز تشخیص و آزمایشگاه پزشکی قانونی استان تهران می‌شوند کارهای اداری و روال قانونی انجام می‌شود ، حالا نوبت آخرین مرحله است ، خانواده‌ها باید چهره اجساد را ببینند هرچند که جز صورتی سوخته و جزغاله شده چیز باقی نمانده بود.

روبه‌روی در خروجی سالن انتطار ، پله‌هایی سفید رنگ که به سالن تشریح می‌رسد، دری میله‌ای و سفید رنگ در ابتدای پله‌ها قرار دارد و از مراجعین خواسته می‌شود که برای بالارفتن با حراست هماهنگ باشند ، مردی از بالا نام اولین نفر را می‌خواند و نزدیکانش باید 25 پله را طی کنند ، تا برای اولین بار پس از حادثه چهره عزیزشان از نزدیک ببینند، اینکار سخت‌ترین کار دنیاست ، تردیدی که در بالارفتن از پله‌ها وجود دارد به خوبی حس می‌شود ، مردی که بیش از 30 کیلومتر را از تهران طی کرده تا به کهریزک برسد در این 25 پله آخر دچار تردید می‌شود، پاهایش می‌لرزد و شاید در دلش آرزو می کند کاش برادرش نباشد ، شاید در دلش آرزو می‌کند که پزشکی قانونی اشتباه کرده‌ باشد و برادرش زنده باشد ، اصلا شاید برادرش مسافر آن هواپیما نبوده و تنها اسمش به اشتباه در لیست پرواز بود ...

تمام این افکار در عرض طی کردن 25 پله به ذهن می‌آید ، 25 پله‌ای که شاید طولانی‌ترین پله‌هایی باشد که تا آن روز طی کرده، بالاخره به بالا می‌رسد ، آمبولانس آماده است تا جسد را به مجتمع "عروجیان" ببرد تا غسلش کند. زیپ کاور باز می‌شود و مرد برای بار آخر با برادرش چهره به چهره می‌شود ، در یک لحظه ، خاطرات یک عمر از مقابل چشمانش رژه می‌رود و بعد نمی‌فهمد چه شد ، دو نفر زیر بغلش را گرفته‌اند و او را از پله‌ها به پایین می‌آورند... .

این اتفاق 30 بار دیگر هم تکرارمی‌شود ، پدری چهره سوخته دخترش را می‌بیند و پسری با صورت سوخته شده پدرش روبه‌رو می‌شود ، ساعت نزدیک 2 بامداد است و دیگر کسی برای تحویل جسد به پزشکی قانونی نمی‌آید. چهارشنبه 7 صبح: هشت نفر مانده‌اند ، خانواده‌های آنان برای شناسایی به پزشکی قانونی می آیند و دوباره همان 25 پله را طی می‌کنند، آخرین امید هم ناامید می‌شود و آنها باید مرگ عزیزشان را قبول کنند.

پیرمردی با پیراهن مشکی روی یکی از صندلی‌ها نشسته است ، گوشش سنگین است و با صدای بلند صحبت می‌کند ، می گوید:" پسرش مهندس بوده وجزو کشته‌شده‌های هواپیماست". گریه نمی کند اما اوضاع خوبی ندارد، تلاشش برای فرو بردن بغض حالش را بدتر کرده است، از پسرش می‌گوید "رضا بدری"؛«پسرم مهندس بود همین یک بچه را داشتم و خرج زندگی‌ام را می‌داد. زن و دو بچه هم داشت اما اجل امانش نداد. 78 سال از خدا عمر گرفتم تا عصای دستم زودتر از من بمیرد؟ مهندس بود و برای کار به طبس می‌رفت حالا جنازه‌اش را من تحویل می گیرم.»

تلاش پیرمرد برای کنترل بغضش بالاخره شکست می خورد ، اندام نحیفش می‌لرزد و با گریه چیزهایی زیرلب زمزمه می‌کند ، برای پسرش مرثیه می خواند ... پس از شناسایی جسد، در حالی که دو مرد زیر بازوان نحیفش را گرفته‌اند به سمت غسالخانه می‌رود تا جسد پسرش را برای دفن به کرج ببرد.

جواد شکیبی ، برادر ماشاالله شکیبی ؛ نماینده مجلس پنجم و ششم هم برای تحویل جسد برادرش آمده، پسر مرحوم شکیبی هم آمده، مردی با پوشه‌ای که نوشته مجلس شورای اسلامی روی آن خودنمایی می کند به او نزدیک می شود و از هماهنگی برای تشیع پیکر ماشالله شکیبی از مقابل مجلس خبر می‌دهد. جواد شکیبی می‌گوید: «قرار بود برادرم را در حرم مطهر اما هشتم در کنار پدر و مادرمان به خاک بسپاریم ، اما متوجه شدیم که وصیت کرده در یکی از امامزاده‌های طبس خاک شود ، او را به طبس خواهیم برد و یکشنبه هفته آینده مجلسی ختمی در مسجد جامع شهرک غرب برایش خواهیم گرفت». او از اینکه گروهی از نمایندگان مجلس ، تعدادی از نزدیکان حسن روحانی و سید محمد خاتمی درگذشت برادرش را تسلیت گفته‌اند قدردانی می‌کند و بعد به سمت همان 25 پله‌ می‌رود تا برای آخرین بار برادرش را از نردیک ببیند...

خانواده علیرضا مولاپسند ، دیگر قربانی حادثه شوم سقوط هواپیما هم آنجا حضور دارند ، آنها هم منتظرند تا نامشان از لیست خوانده شود تا پس از عبور از 25 پله آخرین دیدارشان را با این مسافر آنتونوف140 داشته باشند ، شرایطشان برای صحبت مناسب نیست و تنها می‌گویند که علیرضا مهندس و مجرد بود که برای کار به طبس می‌رفت ... .

ساعت 11 پیش از ظهر چهارشنبه: بیش از 72 ساعت از سقوط گذشته است ، تمامی اجساد به خانواده‌هایشان تحویل داده شدند، قربانیان آخرین پرواز آنتونوف امروز دیگر در خاک آرامیده‌اند، هیچ کدام هفته پیش گمان نمی‌کردند که یک هفته بعد قرار است در یکی از آرامستان‌های طبس ، تهران ، کرج ، اصفهان و ... آرام بگیرند.

نویسنده مطلب: عادله نریمانی

عادله نریمانی

پاسخ دهید

8 نظر

BHW  ۱۳۹۶/۰۲/۰۱ - ۲۰:۳۷:۰۶

I'm truly enjoying the design and layout of your site. It's a very easy on the eyes which makes it much more pleasant for me to come here and visit more often. Did you hire out a developer to create your theme? Outstanding work!

manicure  ۱۳۹۶/۰۲/۰۸ - ۰۳:۲۴:۴۷

We stumbled over here from a different web page and thought I should check things out. I like what I see so now i'm following you. Look forward to finding out about your web page yet again.

manicure  ۱۳۹۶/۰۲/۰۹ - ۲۰:۳۲:۵۵

Wonderful beat ! I would like to apprentice at the same time as you amend your website, how could i subscribe for a blog website? The account helped me a acceptable deal. I had been a little bit acquainted of this your broadcast offered bright clear concept

manicure  ۱۳۹۶/۰۲/۱۱ - ۱۹:۲۴:۵۶

Howdy, I think your web site may be having browser compatibility issues. Whenever I take a look at your website in Safari, it looks fine however, when opening in I.E., it's got some overlapping issues. I just wanted to provide you with a quick heads up! Apart from that, wonderful blog!

manicure  ۱۳۹۶/۰۲/۱۴ - ۰۱:۰۲:۵۶

If you are going for most excellent contents like I do, only pay a quick visit this web site daily for the reason that it presents feature contents, thanks

manicure  ۱۳۹۶/۰۲/۱۴ - ۰۴:۴۹:۱۳

Howdy! I know this is kind of off topic but I was wondering which blog platform are you using for this website? I'm getting fed up of Wordpress because I've had issues with hackers and I'm looking at alternatives for another platform. I would be great if you could point me in the direction of a good platform.

How do you treat a sore Achilles tendon?  ۱۳۹۶/۰۶/۱۲ - ۲۱:۰۲:۴۳

Good day! This is my 1st comment here so I just wanted to give a quick shout out and say I really enjoy reading your blog posts. Can you suggest any other blogs/websites/forums that go over the same subjects? Thanks!

Bert  ۱۳۹۶/۰۶/۱۶ - ۲۳:۳۲:۱۳

May I just say what a comfort to find someone that genuinely understands what they're talking about online. You certainly realize how to bring a problem to light and make it important. More people ought to read this and understand this side of the story. I can't believe you are not more popular since you definitely possess the gift. http://tutu.my/author/marcusd1959/

ارسال نظر برای این مطلب غیر فعال شده است!