یادت و خاطراتت بخیر مادرم
مادر امروز روز توست ، مادر امروز تمام گُل های عالم در مقابل گُل روی تو ، چه بی رنگ و بی بویند.
مادر امروز روز توست ، مادر امروز تمام گُل های عالم در مقابل گُل روی تو ، چه بی رنگ و بی بویند.
سلامتی مادری که: هم مادر بود، هم پدر هم مریض بود، هم سالم هم گـرسنه بود، هم سـیر هم خسته بود، هم سرحال هم پـــــــیر بود، هم جـــــــوان هم دل شکسته بود، هم دل زنده قسمت اول هر جمله واقعیت بود... ولی قسمت دوم هر جمله اون چیزی بود که اون میخواست ما فکر...
باز آمدم به پرسش حال تو، ای امید ای مادری که هر نفسم، گفتگوی توست باز آمدم که بوسه زنم بر مزار تو ای قبلهای (مادری) که جان و دل من به سو...
بگو مادر هنوز یادی از ما میکنی یا نه ؟ درون خاک تیره وا عزیزا میکنی یا نه؟ به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایم غم بی مادری را هم مدوا میکنی ...
یاد ایامی که مادر داشتم افسری زیبنده بر سر داشتم زندگی با او مرا افسانه بود روشنی بخش دلم در خا...
مادر به خدا ماه در این خانه که تو بودی روشنگر این کلبه ویرانه تو بودی از خاطر دل ها نرود یاد تو هرگز ای آن به نیکی همه افسانه ت...
مادر ای آفتاب هستی بخش زیر پایت بهشت جاوید است دامن پاکت ای فرشته مهر باغ آلاله گون توح...
با عرض سلام و تبریک سال نو به شما همراهان همیشگی وب سایت عادله نریمانی امیدوارم سالی که پیش رو دارید ، همان باشد که آرزو دارید ...
مادرم ای رفته در خوابی دراز یاس هایت توی ایوان گشته باز گرچه گلهایت همه تنها شدند با شقایق های آن دنی...
آتش هجران تو همچون سپندم می کند پر ز ناله همچو نی بند بندم می کند داغ سنگینی که بر دل دارم از هجران تو تا قیامت بر غم تو پای بندم ...
آرام رفتی ولی طوفان به پا کردی! بود اینجا مزار مادر من فروغ دیدة پر اختر من چو نی مینالم و میگریم هر دم که شد در خاک پنهان م...
تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم اهسته ز دوری تو فریاد کنم وقت است که دست از این دهان بردارم از دست غمت هزار بی...
گل من شد فصل بهار و شدم از غصه هلاک دارم جگری کباب و چشمی نمناک گلها همه سر ز خاک بیرون کردند الا گل من که سر فرو برده ...
مادرم... آحرین لالایی را برایم بخوان... چقدر دل کندن از تو سخت است... دوستت دار...
در آخرین پنجشنبه سال همه آرامستان ها به رسم بر پایی سنت دیرینه ” پنجشنبه آخر سال ” پر میشود از حضور ما زندگان، حضوری توام با ابرهای اسفند ماه و زمستانی که روز های آخر بودنش را نفس می کشد و بهاری که بی تاب آمدن است.